الوین تافلر( دانشمند ) : بی سوادان قرن 21 کسانی نیستند که نمی توانند بخوانند و بنویسند ، بلکه کسانی هستند که نمی توانند آموخته های کهنه را دور بزیرند ،و دوباره بیاموزند .
الوین تافلر( دانشمند ) : بی سوادان قرن 21 کسانی نیستند که نمی توانند بخوانند و بنویسند ، بلکه کسانی هستند که نمی توانند آموخته های کهنه را دور بزیرند ،و دوباره بیاموزند .
ما برای مردم ، انسان های مهمی نیستیم ، واقعا چرا ما برای مردم مملکتمان مهم نیستیم ، ، چرا هیچ یک از مردم ما در طول زندگی خودشان ، هیچ نیازی را در خود احساس نمی کنند که به یک کارشناس تربیت بدنی مراجعه کنند ، با او مشورت کنند و برای بهتر زیستن خود برنامه ای را از وی طلب کنند . واقعا چرا ؟؟؟
پس هدف ما دانشجویان تربیت بدنی ، اساتید و مسولین ورزش چیست ؟؟؟ ما برای چه درس می خوانیم ؟؟؟ 10000 هزار پایان نامه موجود در بهترین دانشگاه هاو همچنین هزاران مقاله با موضوعات مختلف چه دردی از ورزش ما را دوا کردند ؟؟؟ چه چیزی به اطلاعات مردم ما اضافه کردند ؟؟؟ این چند هزار فارغ التحصیل رشته تربیت بدنی ، چند نفر را در زندگی تشویق به ورزش کردن ، کردند و برنامه ای منظم و صحیح(ورزش و تغذیه و ... ) را در زندگی آنها گنجاندند ؟؟؟
اینها سوالاتی بود که تا چند روز بعد از کلاس ، من را عذاب می دادند ، چون جوابی برای آن ها نبود .
در این کشور اگر نانوایی ها بسته شود و دیگر نانی سر سفره مردم نباشد، زندگی مردم به طور قطع مختل می شود و مردم دچار مشکل می شوند
در کشوری که اگر خیاطی نباشد که دیگر لباسی بدوزد ، باز هم مردم با مشکلی جدی برای پوشش خود روبرو می شوند .
در کشوری که اگر پزشکی نباشد که مردم را درمان کند و برای آن ها نسخه بپیچد ، مرگ و میر زیاد می شود و زندگی همه ی انسان ها به چالشی عجیب کشیده می شود .
در کشوری که اگر مهندس و بنایی نباشد که خانه ای را بسازد ، پس مردم برای سرپناه که حیاتی ترین مسئله پیش ِ روی آن هاست چه کنند .
بی شک تمام موضاعات بالا درست است ، اما مگر ما دانشجویان و فارغ التحصیلان ورزش به این مسئله اعتقاد نداریم که ورزش و تربیت بدنی جرء جدانشدنی زندگی مردم است ، مگر نمی گوییم که اگر ورزش نباشد ،مردم سلامتی خود را از دست می دهند ، مگر باور نداریم که رشته ای که در آن هستیم از تمام شغل های بالا مهمتر است زیرا که با جان و روح و آینده مردم سروکار دارد، حتی ار پزشکان ، چون که کار ایشان درمان و کار ما پیشگیری است . پس چرا این مهم در جامعه ما به گونه ای دیگر است
هم اکنون در کشور ما اگر ما دانشجویان و اساتید رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی، از فردا دیگر موجودیت نداشته باشیم ، به طور حتم این را از من بپذیرید که آب از آب تکان نمی خورد و مردم ما جای خالی هیچ کسی را احساس نمیکند .( باور کنید)
با این وضع موجود ، اولین و مهمترین وظیفه ای که ما دانشجویان و کارشناسان تربیت بدنی داریم ، این است که یرای مردم کشورمان مهم باشیم و مهم جلوه کنیم ، همه ی ما باید راهی را طی کنیم که مقصودی جز جدی گرفتن از طرف مردم و نشستن در زندگی روزمره ایشان نباشد .
بیاییم مهمترینِ در جامعه باشیم ...
خدایا به امیدِ آن روزی که زنده باشم وببینم که ناپاکی ها و پلیدی ها از رختِ ورزش ما پاک شده اند .
روز تربیت بدنی و ورزش را به تمام ورزشیهای عزیز و زحمت کش تبریک می گویم .
کندی ( رییس جمهور اسبق آمریکا ) : پرنده ها بعد از طوفان آواز می خوانند ، چرا انسانها برای آزادی احساس خوشحالی نمی کنند ، وقتی خورشید هنوز بر آنها می تابد .
به نام خدا
ما باید ورزش کشورمان را تربیت کنیم !!!
شاید این مسئله برای خیلی از شما دوستان و همکاران تازگی داشته باشد و هیچ جایی با آن برخورد نداشته اید . شاید بعضی از شما اعتقاد داشته باشید که مگر می شود ورزش را هم تربیت کرد ،اصلا چه نیازی است به تربیت ورزش کشور . این مسئله از کجا نشات می گیرد و برای چه مطرح می شود . اری درست است ،این سوالات همگی طبیعی است که در ذهن ها شکل بگیرد ، ولی پشت همه ی این آیاها و چراها پاسخی نهفته است .
اگر ورزش کشورمان را همچون کودکی که تازه متولد شده است در نظر بگیریم ، پاک ،معصوم و زیبا در ذات است و تمامی افعال زیبا و شاخص را می توان در مورد آن به کار برد . ولی همین کودک پاک و معصوم در ذات رفته رفته بعد از سالها در اثر تربیت غلط و نادرست متولیان و پدرانش یعنی ما فارغ التحصیلان ،کارشناسان ، معلمان ، مربیان ، دانشجویان و اساتید دانشگاهی تربیت بدنی ، مسئولین ورزش و ... به گمراهی کشیده شده است .
نادرست گام برمیدارد ، نادرست حرف می زند و به طور کلی بعد از این همه سال درست تربیت نشده است و بی تربیت است .
ورزشی که در محافل آن دروغ ،بهتان و ریاکاری امری عادی است ، در ورزشی که حرف اول را مقاصد فردی می زند ، در ورزشی که معیار آن پول و مسائل مادی است ، ورزشی که خود را الوده به مسائل سیاسی و غیر ورزشی کرده است ، در ورزشی که بیش از 99 درصد مردم عادی آن ورزش نمی کنند ، ورزشی که مسئولین آن برنامه ای جامع و تخصص یافته ای برای ورزش کردن مردم و کشاندن ایشان به محافل ورزشی ندارند ، در ورزشی که کار پایه ای ، ریشه ای و دسوزانه به منزله ی گوشه نشینی است ، در ورزشی که راه رشد و پیشرفت در آن همه چیز است به غیر از دانش علمی ، توانایی فردی و تجربه کاری ،در ورزشی که جای فکر کردن و تصمیم گیری درست و حساب شده خالی است ،در ورزشی که مقصود کشی و مدرک گرایی صرف حرف اول و آخر را می زنند ، در ورزشی که اطمینان به جوانان و سپردن کارهای مبنایی به ایشان امری اشتباه و یا ریسکی بزرگ و خطرناک قلمداد می شود و در آخر ورزشی که از فقر فرهنگی عذاب می کشد و همه ی چیز های دیگر موجود در آن ، پس چه جای توقع است که ورزش این کشور به موفقیت برسد ، چه جای توقع است که در برنامه روزانه مردم بشیند و چه توقع است که به سرمنزل مقصود برسد اینها تنها گوشه ای از اشاراتی است که نشان می دهد ورزش کشور ما بی تربیت است .
این کودک پاک و معصوم که حالا جوانی برومند و تنومند شده است اگر همینجور به حال خودش رهایش کنیم به قهقرا می رود .حالا که هنوز دیر نشده است همه باید عزم و هدفی را در خود ایجاد کنند و موجی عظیم تا مسیر اشتباه رودخانه تغییر یافته و جریان درست آب پدیدار شود
ادامه دارد ...